دلنوشته های یک دختر
دختر نمی داند چرا حوصله ندارد؟ چرا خسته است؟ چرا خواب به چشمانش می آید؟ در حالی که هنوز خورشید ،خودنمایی می کند و چشمان را کور می کند. او با خود می گوید که چرا خداوند ،انسان را گاهی کسل آفریده است؟
اگر انسان همیشه سرحال بود ،به هر رویایی دست می یافت.
ولی در اعماق وجودش می دانست که اگر انسان همیشه شادی را حس کند ،نسبت به آن بی حس می شود، همین قدر پیچیده!
#پارت6